نشسته ام گوشه سالن ...یک جایی که کسی نبیند هنوز چشمهایم پر از اشک است
آرام می آیی می نشینی کنارم سرت را می گذاری توی گردنم می گویی
" تولدت مبارک گل گلکم "
یک لیوان نوشابه نارنجی که بر عکس همیشه که فقط من اولین قلپش را می خوردم و بقیه اش می شد مال تو فقط قلپ آخرش می شود مال تو
یک چای که می گویی" انگشتتو بزن توش خوشمزه تر شه "
دستی که لانه می شود برای انگشت کوچکم
و این :
و من ....
هنوز تو را
مثل : " تمام شد ِ مشق شبم "
دوست دارم ! ......
مثل ....ستاره های رنگی
که چفت می خورد
به سفیدی دفترم ...
و ماه که کامل ِ کامل بود
آرام می آیی می نشینی کنارم سرت را می گذاری توی گردنم می گویی
" تولدت مبارک گل گلکم "
یک لیوان نوشابه نارنجی که بر عکس همیشه که فقط من اولین قلپش را می خوردم و بقیه اش می شد مال تو فقط قلپ آخرش می شود مال تو
یک چای که می گویی" انگشتتو بزن توش خوشمزه تر شه "
دستی که لانه می شود برای انگشت کوچکم
و این :
و من ....
هنوز تو را
مثل : " تمام شد ِ مشق شبم "
دوست دارم ! ......
مثل ....ستاره های رنگی
که چفت می خورد
به سفیدی دفترم ...
و ماه که کامل ِ کامل بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر