جمعه، اردیبهشت ۲۴، ۱۴۰۰

تاریکی خیلی هم ترس دارد

 انگشت غرق خون‌ام را می‌مکم و به همه‌ی لحظه‌هایی فکر می‌کنم که توی تاریکی صبر کرده‌ام چون گفتی که بر می‌گردی 
شک هیچ‌وقت که جزو بازی تو چشم بذار و من دنبالت می‌گردمِ ما نبود 
الان کجا داری دنبالم می‌گردی ؟