جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۳

زیر دندان او

لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد

جمعه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۳

.........

بر دستهایی می توان نوشت
آمدم
هستم
من حضورم را به دستها اعلام نمی کردم
اما
بر دستهایم نوشته
آمدی
هستی
راست است
که قاصدک ها هم
دیگر در برابر باد مقاومت می کنند

یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۳

چقدر دلم برات تنگ شده

نمی دونم بگم دلم برای.............تنگ شده
یا بگم اصلا کار از این کارا گذشته
چه سفیدی بی پایانی

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۳

پرنده کوچک خوشبختی

امروز اومد
نمی دونین چه قدر قشنگ بود
نشت روی کاپوت ماشین
ابی پررنگ و خط های زرد کادمیوم
یک دقیقه بود
اما اومد نشست و رفت
مگه رو کاپوت چند نفر تا حالا نشسته ؟
این خوشبحتی نیست؟