چهارشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۶

دلم برای آن حیات ...آن حوض...آن الاچیق گل سرخ......وتو

بیا دوباره نان بریرز
برای هر پرنده آب و دان بریز

اگر شکسته است این بهار
اگر ترک ترک شد ایل و این تبار

اگر که بند ،بندِ واژه های من
اگر که ابر های لحظه های عاشقی
بروی متن درد ها نریخت
چاره نیست

یبا فقط برای این پرنده های ناگزیر دان بریز
بیا برای لحظه های رفته مان
زمان بریز

۱ نظر:

ناشناس گفت...

آنها که رفته اند...
و ما که مانده ايم!

شايد هنوز وقتی ...برای نان ريختن ما باشد. شايد...!