سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۸

و این صدای سوتهای توقف...در لحضه اي كه بايد بايد بايد ...كسي به زير چرخ هاي زمان له شود ...

عيبي ندارد
عيبي ندارد كه هيچ كاسه اي انار نداشت
عيبي ندارد كه هيچ چشمي نگاه نداشت
عيبي ندارد كه هيچ دلي فال نداشت
عيبي ندارد كه هيچ صدايي حافظ نداشت
عيبي ندارد كه "ل "ِكوچك گرم نبود
عيبي ندارد كه" ل"ِ بزرگ اصلا نبود
عيبي ندارد كه هيچ نگاهي حرف نداشت
عيبي ندارد كه بودن فرق نداشت
عيبي ندارد كه لحضه صبر نداشت
عيبي ندارد كه خواب رحم نداشت
عيبي ندارد كه دويدنم تهش پر پر نداشت
عيبي ندارد
عيبي ندارد كه يلدا مرد از بس توي دلم ماند و جيك نزد


هیچ نظری موجود نیست: