چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۸

شبانه

right..right ...right...long left
like the lazy ocean hug the shore

...يك ...مكث ... دو ...سه را بايد بخوابي روي دستهايم
like a flower bending in the breeze

turn ...turn ...turn ...looooook into my eyes, on each turn
when we dance you have a way with me

دستت ...نبندش ...دستهايت فقط بايد لمس را حس كنند ...
swey me smooth ...swey me long

left hand holding waist tight ,right hand fingers sliping from neck down...just trust on me ...
make me thrill as only you know how..you know how ...sway me now

چشمهايت مي گويند راضيند
خيلي
چشمهاي من گم شده اند
همش
كجايي؟
ها ؟
اولين بار و توي پارك و ...اما معركه بودي
من فقط توي دو تا چيز معركه ام
(خنده) چي هستن ؟
اشتباه كردن و گم شدن

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خيلي جالب بو دبخصوص تيكه آخرش.كه درمورد منم صدق ميكنه