چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۹

قطار مي رود ... تمام ايستگاه مي رود

دم دم هاي رفتن كه مي شود
حتي اگر از رفتن هيچ چيز هم نگفته باشي
انگار يك چيزي توي انها كه مدتها توي سكوتت تكان نمي خوردند ؛ بيدار مي شود
يك چيزي توي نگاهشان
توي سلام صبحشان
توي" تا هر وقت كه خواستي "گفتنشان
توي هي سر سراغت آمدن و سر به سر گذاشتن هايشان
توي "اين را تا ته گوش كنشان "
توي
توي
توي...........
دم
دم
هاي
رفتن
كه
مي
شود

هیچ نظری موجود نیست: