دوشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۶

حباب های تنم بر....می ترکد

فوت فوت
هوا يم کم آمده کنده کنده
کندو های پُر م
تنگ تنگ
نفس بکِش موهای ترم رابکِش بکِش
تنم را ترکش ترکش
حلقه ...دود... درهوا رقصم کن زببا... زلال
چشمهام را بخيسان بخيسان
تنت را قطره قطره
شُر شُر
شيرازه کن هست و نيستِ فواره وار ِ منم را
ولگرد ...در و ديواريدن
واريدن
باريدن
تاريدن
تار تار بتن بتن رشته های فرش را به
به رگ رگ تن من
من
تن
زن
بزن بزن سوراخ سوراخ
تنگِ تلخ ِ تن هايي ام
هايي ام
هايي ام
گشاد
شاد
باد
پشت سرش را نگاه نمی کند

هیچ نظری موجود نیست: