چهارشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۹
Is someone waiting on the other side ...? or it's only an echo in the void
یکشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۹
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را ...
هفته دیگر همین موقع من دارم به ژاپن می روم ...
وقتی برگردم یککسی گلهای کاغذی ام را از ته چیده،
گلدان یاس هم تمام این سال را بابت همان دو هفته قهر می کند و گل نمی دهد.
تو راهم در هوا پیمای پکن جا می گذارم.
حالا بگو باز هم بروم ؟!
#ازنامههایتویبطری
جمعه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۹
درخلوت روشن...
جمعه، تیر ۲۷، ۱۳۹۹
A Palestinian resistant fighter who is drawn to an Israeli girl
پنجشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۹
گذشتن از خطم
شنبه، تیر ۱۴، ۱۳۹۹
Se faire printemps, C'set prendre le risque de l'hiver
پنجشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۹
تمام نمی شود ...
رقصیدهام ثانیهها را
این لحظههای سختیِ”تا“ را
من، تو، نَفَسنفس بهفنا را
رقصیدهام تمام ِفضا را
“تا” آن دقیقهای که بیایی
رقصیدهام خطوطِ تنت را
نُتهای درهمِ بدنت را
آن رِنگِ شادِ در زدنت را
رقصیدهام سهگاه ِبَمت را
تا آن دقیقهای که بیایی
رقصیدهام، تا تهِ آبی
تا انتهایِ حس تباهی
در التهاب ِاوج ِرهایی
رقصیدهام به ضرب نهایی
تا آن دقیقهای که بیایی
رقصیدهام شکستنِ شک را
این لحظههای عمق ِتَرَک را
چشمانِ کافه دارِ کلک را
سیگار و ادکلن... “به درک!” را
رقصیدهام خیالِ سَرَک را
تا آن دقیقهای که بیایی
.
.
.
.