اين كه پاييز آمد را نمي گويم اين كه خواب هايم همه در آب فرو مي روند را نمي گويم اين كه شانه هايم را هق هق ور داشته است را نمي گويم اين كه از تمام يك كرم توي دنيا يك سوراخ بزرگ مي ماند روي تن يك درخت را هم نمي گويم اما اينكه دختركي دُم باد بادكي را گرفته و دارد با آن مي رود را همه دارند با صداي بلند مي گويند ...نشنيدنت پاي خودت
Time could never mend A careless whisper of a good friend To the heart and mind Ignorance is kind But there's no comfort in the truth Pain is all you'll find *** I feel so unsure As you take my hand And lead me to the dance floor As the music dies Something in your eyes Calls to mind a silver screen And all it's sad goodbyes *** I'm never gonna dance again Guilty feet have got no rhythm Though it's easy to pretend I know you're not a fool Should have known better than To cheat a friend Waste chance that I've been given So I'm never gonna dance again The way I danced with you, oh *** Tonight the music seems so loud I wish that we could lose this crowd But maybe it's better this way We'd hurt each other with the things We want to say We could have been so good together We could have lived this dance forever Now who's gonna dance with me . . .
به چشمهايت كه آنقدر از نزديك نگاه مي كنم از هيچ چيز توي اين دنياي رو به زوال ديگر ككم هم نمي گزد ..........................................................
چقدر دلم براي آن گوشه پر دود و كثيفي شهر تنگ شده بود براي همان ديوانه بازي هاي خسته و گرما زده براي همان دستمال كاغذي گلدار براي باز شدن ِ بي هواي در طرف من وسط ميدان وليعصر براي شبهاي خانه هنر مندان براي كافه كافه هاي گاندي براي متر كردن بي امان خيابان هاي بالاي شهر زير باران و برف
............................................................ حالا اين فلوت سحر آميز موتسارت است كه زير پوستم نبض مي زند من از امتحان سوختن در آتش و ذره ذره شدن در باد پا روي پا هاي تو گذشته ام از امتحان تشنگي....آب.... زير بارش چشمايت براي گذشتن از امتحان مرگ و زندگي فقط اسمم را صدا بزن ....يك نفس