چهارشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۹

A Blue Jay Passed My Blue Sky...




برای داشتنت انگار، با ثانیه‌ها باید جنگید
با اعداد باید جنگید 
با صفرها باید جنگید 
با یک‌ها باید جنگید 

ای زیباتر از هر پگاه... 

با خدایان دست‌بسته ناهماورد زمان 
با اشباح بی‌صورت سرگردان باید جنگید 
با فضا، با انحنای فضازمان باید جنگید 
با شیمیای سلولهای بی‌قرارت... 

ای سبکسرتر از نسیم صبا... 

تاریخِ داشتنت هر صبحگاه، آغشته به سنگینْ مِهی روی علفها، از آغاز نبشته‌می‌شود؛ از سِفر پیدایش... 
و خیل تبارها و تیره‌ها و دودمان‌ها، تیغ کینه برکشیده تا شام،‌ زمین را از خون یک‌دگر سرخ‌پوش کرده‌اند...
دفتر تاریخ هر شامگاه با چشمهای تو بسته‌ می‌شود. 

با تاریخ نسیان‌پیشه، 
با جغرافیای ناشکیبا، 
با جهان‌های موازی، 
با هرچه که داشتنت را -اندکی- از من می‌دزدد؛ 
باید جنگید... 

مرگ را کجا یارای چنین جنگاوری است؟ 

ای ابریشمینه‌تر از مه صبحگاه...



هیچ نظری موجود نیست: