دوشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۶

اگر می توانستم تا همیشه .....تا زنده می ماندم

وقتی صدایم میکنی: بانو

بلور تنم از نهایت زن ترک می خورد

وقتی صدایم میکنی: بانو

***

وقتی صدایم میکنی: بانو

سبز می پیچد بر ساقهای سیالم

باران

که می بارد از صدات

وقتی صدایم میکنی: بانو


***

وقتی صدایم میکنی: بانو

گنجشککان بیقرار بر بازوانت باز

آواز می خوانند

شاد

وقتی صدایم میکنی: بانو

***

وقتی صدایم میکنی: بانو

شرابه های شراب می ریزد

از نفسهات

که داغ

وقتی صدایم میکنی: بانو


***

وقتی صدایم میکنی: بانو

چشمانی که چه گریز ان

می نشیند بر زلال چشمهات

سیرابِ یک نفس

وقتی صدایم میکنی: بانو

***

وقتی صدایم میکنی: بانو

تولدِ بوسهء بهار است

از زهدانِ در د

دردِ پاک

وقتی صدایم میکنی: بانو

***

من روزه نفس کشیدن گرفته ام

وقتی صدایم میکنی .........بــــــ