فکر کنم دوباره همه ترسیدن ....حتی تو ؟
دوشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۵
جمعه، تیر ۱۱، ۱۳۹۵
خواب خواب خواب و خواب، خواب خوبي روي آب
بايد ببينمت ، يعني دوست دارم كه يك جوري شود بدون اينكه بدانم ببينمت
بايد حرف بزنيم ، يعني دوست دارم حرف بزنيم نه طولاني، نه كش دار ، فقط چند كلمه كوتاه بقيه را نگاهمان و آن چيزي كه بين چشمهايمان جاري مي شود انجام مي دهد .
بايد عصباني باشم ، يعني نيستم ولي تو هستي اين اذیتم مي كند ، نبايد بكند ولي مي كند.
اين كافه ها مي شود يكي شان دو تا صندلي داشته باشد براي ما ؟ حرف نمي زنيم ، نمي نويسم ،نمي نويسي ، اما چند دقيقه كوتاه بايد كه ميز مثل هميشه فاصله شود بين گيسوي من و دست هاي تو كه الان واقعا غريبه غمگين شده اي براي من ، بقيه اش را هر چه باشد همان بودنمان نزديك هم انجام مي دهد. اسمش را بگذار انرژی من ، یا تو یا هر چی. می دانم که هست ، هر دو می دانیم.
بعدش ...
بعدش ...
تو مي روي و قدمهايت مثل پرواز مي شود.
من مي روم وچشمهايم آرام توي استخوان هايت تا ابد آواز مي خوانند .
خواب خواب خواب و خواب، خواب خوبي روي آب
بايد ببينمت ، يعني دوست دارم كه يك جوري شود بدون اينكه بدانم ببينمت
بايد حرف بزنيم ، يعني دوست دارم حرف بزنيم نه طولاني نه كش دار چند كلمه كوتاه بقيه را نگاهم و آن چيزي كه بين چشمهايمان جاري مي شود انجام مي دهد .
بايد عصباني باشم ، يعني نيستم ولي تو هستي اين أذيتم مي كند ، نبايد بكند ولي مي كند
اين كافه ها مي شود يكي شان دو تا صندلي داشته باشد براي ما ، حرف نمي زنيم ، نمي نويسم ،نمي نويسي ، اما چند دقيقه كوتاه بايد كه ميز مثل هميشه فاصله شود بين گيسوي من و دست هاي تو كه الان واقعا غريبه غمگين شده اي براي من بقيه اش را هر چه باشد همان بودنمان نزديك هم انجام مي دهد
تو مي روي و قدمهايت مثل پرواز مي شود
من مي روم وچشمهايم آرام توي استخوان هايت آواز مي خوانند
یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۹۴
و من عروس خوشه هاي اقاقي شدم
نفحات وصلک اوقدت جمرات شوقک فیالحشا
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا
به تو داشت خو دل گشته خون ز تو بود جان مرا سکون
فهجرتنی فجعلتنی متحیراً متوحشا
دل من به عشق تو مینهد قدم وفا به ره طلب
فلئن سعی فبه سعی و لئن مشی فبه مشی
ز کمند (شکنج) زلف تو هر شکن گرهی فتاده به کار من
به گرهگشائی زلف خود تو ز کار من گرهی گشا
تو چه مظهری که ز جلوه تو صدای سبحه صوفیان (صیحه قدسیان)
گذرد ز ذروه لامکان که خوشا جمال ازل خوشا
همه اهل مسجد و صومعه پی ورد صبح و دعای شب
من و ذکر طره و طلعت تو، من الغداء الی العشا
چه جفا که «جامی» خسته دل ز جدایی تو نمیکشد
قدم از طریق وفا مکش، سوی عاشقان بلا کشا (جفا کشا)
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا
به تو داشت خو دل گشته خون ز تو بود جان مرا سکون
فهجرتنی فجعلتنی متحیراً متوحشا
دل من به عشق تو مینهد قدم وفا به ره طلب
فلئن سعی فبه سعی و لئن مشی فبه مشی
ز کمند (شکنج) زلف تو هر شکن گرهی فتاده به کار من
به گرهگشائی زلف خود تو ز کار من گرهی گشا
تو چه مظهری که ز جلوه تو صدای سبحه صوفیان (صیحه قدسیان)
گذرد ز ذروه لامکان که خوشا جمال ازل خوشا
همه اهل مسجد و صومعه پی ورد صبح و دعای شب
من و ذکر طره و طلعت تو، من الغداء الی العشا
چه جفا که «جامی» خسته دل ز جدایی تو نمیکشد
قدم از طریق وفا مکش، سوی عاشقان بلا کشا (جفا کشا)
پنجشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۴
اشتراک در:
پستها (Atom)