چهارشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۷

Dream Strips

انگشت هايم را از روي كلاويه ها بر مي دارم ...صداي شاد جمعيت ؛ صداي دستها ...صداي تمام شدن
...همه پوستم دارد مي لرزد
همراه دستي كه با اشاره اي سرشار از رضايت مرا به جلوي صحنه مي خواند تا جلوي روشن ِ صحنه مي آيم
پاهايم بي اختيار خم مي شوند سرم مي افتد روي سينه ام و حلقه هاي موهايم كه از زير شال ِ مشكي بيرون مي ريزند پريشانيم را عريان مي گذارند جلوي چشم ِ آن همه آدم
...خالي پر مي شود توي زانو هايم
با سرم كه هنوز پايين است مي بينمت...همانجوري كه مدتهاست توي خواب ديده ام
ته ِ سالن توي چهارچوب ِ در ايستاده اي ...با همان پيراهن كِرِم ، دست به سينه با چشمهايي كه پريشانيت راعريان مي گذارند جلوي آن همه شرم سر به زير ِ من و غمگون ترين لبخندي كه توي دنيا ديده ام روي صورتت

یکشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۷

WALL-mE

Me or a trash compactor in waiting mood for his hands to come and ...

شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۷

knock knock ...who is there???

: اينو تو برام نوشته بودي

آدمها بازي كردن با تو رو خيلي دوست دارن چون ميدوني دقيقا چي مي خوان ؛ اين انتخاب ِ خودته كه بازيچشون بشي يا همبازيشون

باشه ...تا اطلاع ثانوي : من مـــــــــــــو چم

سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۷

Sadest woman with Martini ...

what you are inside me is fainting
as i am fainting
i am fainting
i am fainting
but i can still talk about white
gray and white
pure white
snow
that road
and a man who didn't get me right ...

دوشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۷

قاب ِ عكس ِ ديجيتا ل


...پله ها تمام نمي شوند"
دلم به پاگرد خوش است
به درنگ ؛ نه داوري
"...آن شعري كه مي گويندم