جمعه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۹

درخلوت روشن...

گفتم: من؟
گفت : تو مثل باد بهاری ... سبک،خوشبو
گفتم: تو ...
گفت: خسته‌ام
بعدش دیگرچیزی نمی‌گفت ... من باید خودم می فهمیدم که این یعنی : اما تو بمان، بچرخ، بگرد، بخند...و با انگشت‌های رقصانت این خستگی را از تنم بِکَن.
#از‌نامه‌های‌توی‌بطری

هیچ نظری موجود نیست: