تمام شبم را
به تكه اي از آن آواز
فروختم
و يك جرعه از آن چشمها
به تكه اي از آن آواز
كه نرم خيسانده باشي اش
در جرعه اي از آن چشمها
حالا شبي كه برهنه و بيكس، به باد و
آن آواز كه نخوانده ونا تمام و
آن چشمها كه طعم مرگ گرفته اند
به تكه اي از آن آواز
فروختم
و يك جرعه از آن چشمها
به تكه اي از آن آواز
كه نرم خيسانده باشي اش
در جرعه اي از آن چشمها
حالا شبي كه برهنه و بيكس، به باد و
آن آواز كه نخوانده ونا تمام و
آن چشمها كه طعم مرگ گرفته اند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر