اينكه در من زندگي مي كني شعر نيست
حقيقتي است كه من را تعريف مي كند
خلاصه و ساده
شعر از لبه هاي نگاهت شروع مي شود
از دزديدن انگشتانت كه بوي دويدن مرا گرفته اند
از رنگي هاي نگاهت كه سفيد ِ مرا بهار مي كنند
و ازماهي كوچكي كه از صداي تو
روي گونه هاي من مي لغزد
اينجا شب توي تنگ بلور گير كرده است
شبي كه از تلنگر ِ خيال توهر لحظه
گوشه اي از لبه ء دلش ميپرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر