یکشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۶

برای گل اقاقیِ کم تحمل ِ وحشی

مرا چشميست خون افشان، ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از اين چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب ِ خوش مستي
نگارين گلشنش روی است و مشکين سايبان ابرو

تو کافردل ، نمي بندی نقاب زلف و مي ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستــــــــــــــــــــان ابرو

اگر چه مرغ ِ زيرک بود حافظ در هواداری
به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمـــــــــان ابرو

هیچ نظری موجود نیست: