می دانم که دوره دارد
می دانم که این هم رد می شود و می رود
اما سرزنش گاهی عین جزام می ماند
تکه های روز ها و لحظه ها را می خورد و آن ها را وحشتناک میکند
مثل سرزنش دایم خودت از پذیرفتن بعضی از آدمها توی یک دورانی از روزگارت
و این که یک هو ببینی که روحت را آشغال دانی آنها کرده ای
می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و کینه ها
یعنی همین که در نزدیکی کسی باشی کار روحت ساخته است ...نه اینکه حتی حرفی با او بزنی... نه اینکه حتی چیزی را با او قسمت کنی ...نه اینکه حتی ...................
می دانم که این هم رد می شود و می رود
اما سرزنش گاهی عین جزام می ماند
تکه های روز ها و لحظه ها را می خورد و آن ها را وحشتناک میکند
مثل سرزنش دایم خودت از پذیرفتن بعضی از آدمها توی یک دورانی از روزگارت
و این که یک هو ببینی که روحت را آشغال دانی آنها کرده ای
می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و کینه ها
یعنی همین که در نزدیکی کسی باشی کار روحت ساخته است ...نه اینکه حتی حرفی با او بزنی... نه اینکه حتی چیزی را با او قسمت کنی ...نه اینکه حتی ...................