آبی اما گرم
سهشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۶
مرا در شعر سر انگشتهات .....آغاز كن
ومن عروس خوشه هاي اقاقي شدم ......
جمعه، آبان ۰۴، ۱۳۸۶
قايم باشک
يک دو سه چهار را شمردم تک تک
آهسته به دنبال تو رفتم با شک
وقتی که بزرگتر شدم فهميدم:
تمرين جدايی است قايم باشک!...
ميلاد عرفان پور
پاييز من
تلخ است؛ که لبريز حقايق شده است
زرد است؛ که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهميدی:
"پاييز، بهاری است که عاشق شده است
سهشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۶
پاييز
ميان استخوانهايم
....زنی آواز می خواند
یکشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۶
سه شب با ......
ماه بانو"
"سال نو ، بهـــــــار ِ تو
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)